سلام کاوشگر! سفر امروز ما را به خانوادهها و دوستیها میبرد. همانطور که دعا میکنیم، تصور کنید که خانواده بزرگ خدا با عشق و خنده در همه جا در حال رشد است!
داستان را بخوانید!
متی ۱۳:۴۴
مقدمه داستان...
عیسی گفت پادشاهی خدا مانند گنجی است که در مزرعهای پنهان شده است. مردی آن را پیدا کرد و همه چیز را فروخت تا بتواند مزرعه را بخرد و گنج را داشته باشد.
بیایید در مورد آن فکر کنیم:
به چیزی بسیار ارزشمند فکر کنید - شاید طلا، جواهرات یا یک سکه نادر. این همان احساسی است که خدا نسبت به ما دارد! ما گنج او هستیم و او پسرش، عیسی، را برای نجات ما داد. هر کودکی - در هر کشوری - برای او ارزشمند است. او نمیخواهد حتی یکی از آنها را از دست بدهد.
بیایید با هم دعا کنیم
پدر عزیز، از تو سپاسگزارم که مرا گنج خود ساختی. کمکم کن تا تو را بیش از هر چیز دیگری گرامی بدارم. آمین.
ایده عملی:
یک سکه یا اسباببازی را پنهان کنید. بگذارید کسی آن را پیدا کند، سپس به او بگویید: «خدا ما را اینگونه پیدا میکند!»
آیه حفظی:
«تو در نظر من گرانبها و محترم هستی.» — اشعیا ۴۳:۴
اندیشه جاستین
من یک بار گوشی مورد علاقهام را گم کردم و وقتی آن را پیدا کردم، احساس شادی کردم. خدا هم همین حس را نسبت به ما دارد. ما گنج او هستیم. با مردم هم مثل گنج رفتار کنید - زیرا آنها برای او ارزشمند هستند.
بزرگسالان
امروزه، بزرگسالان برای گروههای آسیبپذیر در هند - کودکان، بیوهها و سالمندان - دعا میکنند و از خداوند میخواهند که از آنها محافظت کند، آنها را نجات دهد و گنجینه نجات خود را آشکار سازد.
بیایید دعا کنیم
خدایا، به بیوه زنان، یتیمان و سالمندان نشان بده که چقدر ارزشمندند.
ای عیسی، از کودکان آسیبپذیر در هند محافظت کن و گنج عظیم خود را آشکار ساز.